یکی هست اون بالا بالاهاا که بهش میگن خدا...
انقد خوب و بزرگه که حد نداره...
اون بالایی همیشه حواسش به همه هست...به من ... به تو...
ازش خواستم مواظبت باشه...
همش ازش میپرسم خدایا چی شد چرا اینطوری کردی...
فعلا جوابمو نداده فک کنم منظورش اینه منتظر باشم ببینم چی میشه...
یه بار گفت شاید به صلاحته... گفتم خداجونم من میخوام این صلاحم باشه نه چیز دیگه... اینو که گفتم یکم نیگام کرد...
یه چیز میخواست بگه ها اما نگفت...
دیدم اینطوری فقط گفتم که مواظبت باشه...
گفتم حداقل اینطوری دلم اروم میشه اینطوری که تومواظبش باشی...
تازشم بهش گفتم که بهت بگه من یه روزی برمیگردم و پیدات میکنم... یه ادمی میشم که دیگه حتی فکر نبودن منو نکنی....
محمد من با دست پر برمیگردم... تمام تلاشمو دارم میکنم...
تو فقط بدون که یکی هست که...
- ۹۶/۰۸/۰۲